آموزش علوم تجربی از منظر واقعگرایی کلاسیک، علمی و انتقادی |
کد مقاله : 1127-CNF |
نویسندگان |
مجتبی پورکریمی هاوشکی * هیئت علمی |
چکیده مقاله |
هدف این مقاله پرداختن به دلالتهای سه رویکرد مختلف واقعگرایی یعنی واقعگرایی کلاسیک (ارسطویی)، علمی و انتقادی در تدریس علوم است. علت توجه به این موضوع، بهرهگیری از ظرفیتهای متفاوت هرکدام در تدریس و ایجاد زمینهای برای خلاقیت در زمینه تدریس علوم است. در این پژوهش با استفاده از روش توصیفی- استنتاجی، دلالتهای این سه جریان، بر آموزش علوم به اینگونه استنتاج گردیده است؛ وجه مشترک هر سه رویکرد در آموزش علوم،1- توجه به جهان مستقل از ما 2- لزوم تأمل و کاوشگری 3- تأکید بر استفاده از حواس و تجربه بهعنوان گام نخست در آموزش است. واقعگرایی کلاسیک یا طبیعتگرایی ارسطویی، در آموزش علوم توجه دارد به دستیابی بهصورت، تعریف موضوعات با توجه به شرطهای اساسی، طبقهبندی موضوعات بهگونهای سلسله مراتبی و از عام به خاص، نگرش غایت و کمالگرا در طبیعت، قیاسگرایی. واقعگرایی علمی، توجه دارد به کشف نظم و قانونمندی و تکرارپذیری طبیعت، کنار گذاشتن تعاریف و اصول پیشین و رایج، مشاهده خواص موضوعات و دستهبندی آنها بر اساس شباهتها و تفاوتها، نگرش ابزاری و کارکردی به طبیعت و درنهایت استقراء گرایی. واقعگرایی انتقادی با تأکید بر ساختاربندی هستی، توجه به تبیین ساختارها و سازوکارهای ایجادکننده موضوعات موردپژوهش، لایه مند و پیچیده دیدن هستی و درنهایت توجه به پژوهش میانرشتهای در آموزش علوم دارد. |
کلیدواژه ها |
واقعگرایی، کلاسیک، علمی، انتقادی، آموزش علوم |
وضعیت: پذیرفته شده برای ارائه شفاهی |